) نون و شعر



پیوندهای روزانه


آرشیو موضوعی


برچسب‌ها


نویسندگان


پیوندها

هدیه صلوات آنلاین
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت افزایش آمار و رتبه آلکسا
درج آگهی رایگان
نت گشت
فروشگاه سی و سه پل شاپ
الياس دانلود
دنیای اسمس
روستای کارتا سلطان ابراهیم(ع)واقاشرف الدین(ع)
گلبرگی از خنده
درچه مروارید کوچک
وبلاگ فاطمه
افشاگر
سوز چت
دخترونه
پوزخند
رویای خیس
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا
شعر نو
مموشی
زندگی جاریست...
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نون و شعر و آدرس noonvasher.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر امکانات


www.shereno.com

ابزار پرش به بالا

Flying Icon




عاشق این قسمت شعر "دلسرد" سهرابم

 

تکیه گاهم اگر امشب لرزید،

بایدم دست به دیوار گرفت.

با نفس های شبم پیوندی است:

قصه ام دیگر زنگار گرفت.

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 مرداد 1392ساعت 12:39 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


زندگی،سرود

از عشق سرود

از نفرت سرود

 

باغم سرود

با شادی سرود

 

حرف ها با من زد

غم ها با من گفت

عاشق ها با من شد

جدایی ها با من کشید.

 

اما هنوز،

زندگی خوشحال است

او به من میگوید:

آسمان ،آفتابیست

چلچله می خواند

روزگار اینقدر هم بد نیست.

 

این روز ها زندگی،

آواز هم میخواند.

 

این روزها زندگی،

زندگیست...

(زهرا  92/5/27)

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 مرداد 1392ساعت 12:30 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


در ایثار سطح ها چه شکوهیست

ای سرطان شریف عزلت ،

سطح من ارزانی تو باد...

سهراب سپهری

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 مرداد 1392ساعت 12:19 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


وای باران ، باران

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

باز باران ،باران

در دلم نم نمکی،

از سکوتت بر جا مانده

که چه سخت است این دوریه تو،

که چه بی تاب میشوم از غم تو،

و چه آسان میروم از دل تو.

وای باران،باران

شیشه ی پنجره را باران شست

بر صفحه دل من اما،

چه کسی نقش قلم خواهد زد،

این نگار غم تنهایی را...

(زهرا  89/9/13)

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392ساعت 20:23 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


و زمین در انتظار رسیدن ستاره ایست.

ستاره ای آبی

اینقدر آبی که تمام قلب ها در آن حل میشود.

چه حل شدن لذت بخشی...

 

 


(زهرا   92/5/27)

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392ساعت 20:17 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


در طرح غزل اسیر زنجیر شدم........نشکفته به پای قافیه پیر شدم

ای شعر زسفره دل من برخیز........ از خوردن نان و مثنوی سیر شدم

محمود رضا صفری

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392ساعت 20:2 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


من در این تاریکی،

فکر یک بره ی روشن هستم.

تا بیاید علف خستگی ام را بچرد...

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392ساعت 19:53 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


آسمان آفتابیست آفتابی تر از همیشه .

ومن در کنار آن علف های همیشه خسته ی زمین نشسته ام

چه آرامشی دارند خسته ها

ساکت،

و بی دغدغه نشسته اند ،

و فقط گوش میکنند .

چه همرازهای خوبی هستند.

ای کاش همیشه همینقدر آسمان آفتابی بود .

ای کاش همیشه علف های خسته ی زمین گوش میکردند به درد دل من

ای کاش چیزی عوض نمیشد

اما،

در غروبی سرخ و بی صدا

سایه ای تاریک،

سایه ای تاریک تر از تاریکی دل شیطان

به علف ها حمله میکند

علف های ...بی صدای ...خسته.

آسمان میگیرد،

و خورشید،

تنهاتر از همیشه میشود

بدون خسته ها...

(زهرا   92/26/5)

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392ساعت 19:46 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


می رویید در جنگل،خاموشی رویا بود.

شبنم ها بر جابود.

درها باز،چشم تماشا باز ، چشم تماشاتر ، و خدا در هر ... آیا بود؟

خورشیدی در هر مشت : بام نگه بالا بود.

می بویید. گل وا بود؟ بوییدن بی ما بود: زیبا بود.

تنهایی،تنها بود.

نا پیدا پیدا بود.

(او) آنجا ، آنجا بود.

 

 

سهراب سپهری

 


+ نوشته شده در شنبه 26 مرداد 1392ساعت 22:25 توسط زهرا حبیبیان |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد